شیطان
اندازه یک حبّه قند است
گاهی می افتد توی فنجانِ دلِ ما
حل می شود آرام آرام
بی آنکه اصلا ً ما بفهمیم
و روحمان سر می کشد آن را
آن چای شیرین را
شیطان زهرآگین ِدیرین را
آن وقت او
خون می شود در خانه تن
می چرخد و می گردد و می ماند آنجا
او می شود من

***

طعم دهانم تلخ ِتلخ است
انگار سمی قطره قطره
رفته میان تاروپودم
این لکه ها چیست؟
بر روح ِ سرتاپا کبودم
ای وای پیش از آنکه از این سم بمیرم
باید که از دست خودت دارو بگیرم
ای آنکه داروخانه ات
هر موقع باز است
من ناخوشم
داروی من راز و نیاز است
چشمان من ابر است و هی باران می آید
اما بگو
کِی می رود این درد و کِی درمان می آید؟

***
شب بود اما
صبح آمده این دوروبرها
این ردپای روشن اوست
این بال و پرها

***
لطفت برایم نسخه پیچید
یک شیشه شربت، آسمان
یک قرص ِخورشید
یک استکان یاد خدا باید بنوشم
معجونی از نور و دعا باید بنوشم

شعر از عرفان نظرآهاری

نظرات شما عزیزان:

HADIS

ساعت16:51---2 آبان 1390

[وب سایت]

یكی میپرسد اندوه تو از چیست؟

سبب ساز سكوت مبهمت چیست

برایش صادقانه مینویسم :

برای آنكه باید باشد و نیست...

HADIS

ساعت16:49---2 آبان 1390

[وب سایت]

راستی آپم

پردیس

ساعت7:41---27 مهر 1390

[وب سایت]

خیلی متن بامزه ای بودنگی کجاش بامزه بود ااااز نظر بود خصوصا همین جملش که میگه شیطون یه حبه قندهمن خیلی کم چایی میخورم ولی از این به بعد یه ذره رو هم نمیخورم چون بادیدن قند یا شیطون میفتم

آدم زمینی

ساعت0:02---27 مهر 1390

[وب سایت]

زیبا و اثرگذار مثل همیشه

مهلا

ساعت12:03---26 مهر 1390

[وب سایت]

سلاااااااام ممنون که اومدین و نظر قشنگتونو گذاشتین
موفق باشید

بهار

ساعت8:56---26 مهر 1390

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام.خوبی؟مرسی که اومدی کمکم کردی منم ولش کردم

پرنیان

ساعت21:03---25 مهر 1390

[وب سایت]

سیزلاییر احوالیما صبحه قدر تاریم منیم
تکجه تاریم دیر قارا گونلرده غمخواریم منیم
چوخ وفالی دوستلاریم واردیر، یامان گون گلجه یین
تاردان اوزگه قالماییر یار وفاداریم منیم
یئر توتوب غمخانه ده، قیلدیم فراموش عالمی
من تارین غمخواری اولدوم، تار غمخواریم منیم...
"استاد شهریار"

البته معنیشو بلد نیستم

تنها

ساعت18:42---25 مهر 1390

[وب سایت]

شیطان محترم است.

او نخستین کسی بود که فهمید انسان جنبه‌ی سجده‌کردن ندارد!

تنها

ساعت18:41---25 مهر 1390

[وب سایت]

چقدر خوشحال بود شیطان

وقتی سیب را چیدم

گمان می‌کرد فریب داده است مرا...



نمی‌دانست

تو پرسیده بودی

مرا بیش‌تر دوست داری

یا ماندن در بهشت را...

Roya s.b

ساعت17:00---25 مهر 1390

[وب سایت]

. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام
. . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.-
. . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_,
. . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_
. . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``

روزی روزگاری انسانیت

ساعت11:50---25 مهر 1390

[وب سایت]

سلام بشار جان.داری هر روز شرمندم میکنی با این کمکایی که میکنی.واقعا متشکرم بابت این همه امیدی که میدی.بابت دعا هم خیلی ممنونم.چیزی که من این روزا خیلی بهش احتیاج دارم.خدا بخواد دارم پامیشم از رو زمین.فقط وقتایی که تنها میشم هنوز میزنه به سرم که اونم درست میشه.چون به خدام اینقدر اعتماد دارم که میدونم خیری تو این کار بوده.

مهلا

ساعت11:06---25 مهر 1390

[وب سایت]

سلام
اپم ... حتما حتما سر بزن و حتما نظرتو واسم بذار ممنون میشم[گل]

مهلا

ساعت7:30---25 مهر 1390

[وب سایت]

پرنیان

ساعت20:43---24 مهر 1390

[وب سایت]

دوباره سلام. ناخواسته خودمو لو دادم. البته باید حدس زده باشید. حالا هم که خودمو با کامنت قبلی لو دادم. آخه شما به اون یکی وبم هرروز سر میزنید.

پرنیان

ساعت20:39---24 مهر 1390

[وب سایت]

سلام واقعا" ممنون که هرروز صبح به وبلاگم سرمیزنید.کاش میتونستم محبت هاتون رو جبران کنم

روزی روزگاری انسانیت

ساعت13:41---24 مهر 1390

[وب سایت]

سلام بشار جان.شرمندتم دوست خوبم با اینکه شما اینقدر بهم سر میزنی من دیر دیر بهت سر میزنم.این روزا همونجور که خودتم میدونی زیاد حالم خوب نیست.الانم اومدم ازت تشکر کنم.واقعا خوشحالم که دوستی مثل شما دارم.شما و آدم زمینی و یه تعداد از دوستای دیگه یتر همیشگی هستین واقعا و همیشه دارین کمک میکنین.از همتون تشکر میکنم.
موفق باشی دوست خوبم.
راستی این مطلب آغوش خدا هم خیلی قشنگ بود.تشکر

مهلا

ساعت10:37---24 مهر 1390

[وب سایت]

سلام داداشی کجایی ؟ کیمیا شدی...

nafas

ساعت16:55---23 مهر 1390

- [ایمیل]

اولین شعرش واقعا زیبا بود خوشم اومد...

nafas

ساعت16:54---23 مهر 1390

[وب سایت]

سلام ممنون که سر زدین
ممنون که لینک کردین
اطلاع بدید باچه نامی لینکتون کنم

ستاره

ساعت16:47---23 مهر 1390

[وب سایت]

یک استکان یاد خدا باید بنوشم
معجونی از نور و دعا باید بنوشم
مرسی خیلی متن زیبایی بود دوست من

مهدی

ساعت14:34---23 مهر 1390

[وب سایت] - [ایمیل]

متن قشنگی بود

مهدی

ساعت14:31---23 مهر 1390

[وب سایت] - [ایمیل]

هیچوقت به کسی دل نبند چون این دنیا انقدر کوچیکه که توش دوتا دل کنار هم جا نمیشه...
ولی اگه دل بستی هیچوقت ازش جدا نشو چون این دنیا انقدر بزرگه که دیگه پیداش نمیکنی

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: